اولین باری که دیدمشـ ...

 

دفعه اولی که توی کوچه دیدمش بهم گفت داداشی میای بازی کنیم؟
بعد از اینکه بازیمون تموم شد بهم گفت تو بهترین داداش دنیایی...
 
 
وقتی بزرگتر شدم و به دانشگاه رفتم چشام همش اونو میدید و می خواستم
بهش بگم از ته قلبم دوسش دارم و عاشقش هستم.
اما اون همش میگفت تو بهترین داداش دنیایی....
وقتی ازدواج کرد ساقدوشش بودم و بازم گفت تو بهترین داداش دنیایی...
و وقتی مرد من زیر تابوتشو گرفتم و مطمئن بودم اگه میتونست حرف بزنه
میگفت تو بهترین داداش دنیایی...
چند وقت بعد وقتی دفتر خاطراتشو خوندم دیدم نوشته
.
.
.
.
همیشه عاشقت بودم و دوستت داشتم اما میترسیدم بگم
اون وقت شاید تنهام بذاری و بری برا همین میگفتم:
تــــو بـــهــــتــــریــــــنـــــ داداشـــــ دنــــــیـــــــایـــــــــــــی
 
╬♥═╬╬═♥
 
 
 

 

 

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+ تاريخ جمعه 11 / 11برچسب:دل نوشته,جدید ترین مطالب عاشقانه2013,ساعت 9:34 نويسنده Sajja-D |